شد سرود رو لبامون با یه قلب بی قرار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
گل بریزید نُقل بپاشید شام جشن و شادیه
به تن مولای عالم خلعت دومادیه
تا که می بینه عروسو چهره معصومشو
میره می بوسه علی دست پدر خانومشو
جبرئیل اومد به روی سینه عالم نوشت
اول ذوالحجه جشنه توی تالار بهشت
خطبه عقد خدا امشب می خونه عاشقا
آینه بندونه تموم کهشکونه عاشقا
حسرت این زندگی رو کل دنیا می خوره
خونشون توی مدینه از بهشتم سر تره
بی قرار بی قرارم شب شب مهتابمه
اول این زندگی که حاصلش اربابمه
جبرئیل آماده شد تا عالمو مهمون کنه
بعد هر لبخند زهرا عرش گلبارون کنه
زیر یک سقفن از امشب در کنار هم خوشن
این عروسی دوماد الهی که به پای هم پیر بشن
تو قیامت حضرت زهرا قیامت می کنه
دونه دونه از تموم ما شفاعت می کنه