بگیر دستمو ببر مرا به سوی کربلا
به آبروی تربتت ، به آبروی کربلا
چه حسرتی بزرگتر از اینکه در دل من است
جوانی ام گذشت و رفت در آرزوی کربلا
به غیر تو نمیدهم دل خراب خویش را
دل شکسته ام شده بهانه جوی کربلا
پُر است عکس کربلا به هر طرف که بنگرم
درآمده اتاق من به رنگ و بوی کربلا
نماز مُهر تربتت نموده مست و عاشقم
ببین چه میکند دگر مرا وضوی کربلا
بهشت یک درش بُوَد درست اول نجف
دری که باز کرده ای تو روبروی کربلا
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات