شمیم عفو خدا بر مشام میآید
برای زخم گنه، التیام میآید
اگرچه بندگیام ناقص است و ناچیز است
ز سوی حضرتحقّ، بار عام میآید
بخواه؛ هرچه که خواهی از آستان کریم
دوباره مرغ اجابت به بام میآید
ملائکه همه چشمانتظار ما بودند
ز عرش و فرش، طنین سلام میآید
اگرچه طعمهی شیطان برای مؤمن هست
اگرچه نفس به همراه دام میآید
بناست پاک شود نامهی گناهانم
اگر که از من شرمنده، نام میآید
چه روشن است دل من در این شب تاریک
برات رفتن تا کربلام میآید
و تا دوباره بگرییم از غم جانکاه
گریز مرثیه از سمت شام میآید
گرسنه است به ویرانه دختری
امّا ز خانهها همه بوی طعام میآید