پیچیده نجوا هر طرف؛ الهی العفو
قرار دل دادم از کف؛ الهی العفو
به حرمت شاه نجف؛ الهی العفو
امشب دردمو دوا کن
آغوش عفوت رو وا کن
بین بندههای خوبت
منم نگا کن
دنبال تو بهار بهار
دلای بیقراره بیقرار
میون بندههای خوب
بدیامو به روم نیار
از عمق جونم میخونم؛ الهی العفو
تو رو به چشم گریونم؛ الهی العفو
توی بهشتت مهمونم؛ الهی العفو
مشت من رو وا نکردی
دستم رو رها نکردی
با خوبا، منم خریدی
سوا نکردی
حالا میخوام نفس نفس
تو رو به این حرم قسم بدم
تا که دلت رضا بشه
به نام آقام اومدم
تو رو به آیات قرآن؛ الهی العفو
به حرمت روح و ریحان؛ الهی العفو
به عمّهی صاحب زمان؛ الهی العفو
هر قدرم شکستهبالم
هستی آشنا به حالم
امشب، دست به دامن اون
یاس سه سالهام
کسی مثه سه ساله نیست
همهجوره شبیه فاطمه
اونی که مرقدش توو شام
شده ضریح فاطمه
یه عالمه راه اومدم با پای خسته
زمین میخوردم باباجون با دست بسته
بس که سرت زخمی شده؛ دلم شکسته
زنجیر و غل و اسارت
ما و اینهمه جسارت
دلتنگم برا مدینه
بریم زیارت
چشای نیمهباز تو
داره رقیّهتو عذاب میده
تا من میگم بابا، سرت
به دخترت جواب میده
عمّه کنار من، شبها چشمانتظاره
سر منو روی پای خودش میزاره
اونم مثه من از بابام خبر نداره
اون زخمی که توو گلومه
زخم رو سر عمومه
امشب تا سحر، باباجون
کارم تمومه
نمیخواد این بدن کفن
نمیخواد این غبارو پاک کنی
باید شبیه مادرت
منو شبونه خاک کنی