هر روزم شده حسرت هر لحظه ام شده آه
آرومم با تو باشم بی تو اما بی پناه
دیگه دلگیرم از این درد بی درمون دوری
دیگه خستم از این حسرت واسه ام سخته صبوری
آخه نوکر از اربابش جدا باشه چه جوری
چشم من به دست کرمته
قلب من که خونه غمته
اونکه آرزومه حرمته
اربعین حرم منو بطلب ...
دور از تو توی این شهر میگیره نفسم
باید از همه دل کند تا به رویام برسم
اگه بارون زده چشمام شده ابر بهاری
تو حواست بهم هست و هنوز هوامو داری
نشده تا الان یک لحظه هم تنهام بزاری
تو زلال اشک مادرمی
تو دعای خیر پدرمی
عمریه که سایه سرمی
اربعین حرم منو بطلب ...