بیمارها دارالشفا را می شناسند
اینجا تمام دردها را می شناسند
اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد
اینجا غریب و آشنا را می شناسند
از هر دری درماند هرکس آمد اینجا
درمانده ها باب الرضا را می شناسند
در این حرم حتی خدانشناس ها هم
گاهی میایند و خدا را می شناسند
ما چند سالی هست که مشهد میاییم
دیگر تمام شهر ما را می شناسند
بس که همیشه بودم اینجا دست و پا گیر
دیگر منه بی دست و پا را می شناسند
ساده بگویم گنبدت را دوس دارم
بی چیز ها تنها طلا را می شناسند
چه احتیاج است احتیاجم را بگویم
اهل کرم فقر گدا را می شناسند
هرکس که رفته کربلا از این حرم رفت
با نام مشهد کربلا را می شناسند