حال روزگارم ، بی تو خشک و زرده
واسه دیدن تو ، دل من باز بهونه کرده
صبح روشنایی مگه میشه برنگرده
.
عمر من کوتاه و فاصله کوتاهه
وعده ی من با تو نیمه ی هر ماهه
.
لبخند خدا با هر قدمت پیدا میشه
عالم یه شبه محو پسر زهرا میشه
.
خاک قدمت تاج سر من یابن الزهرا
جونم به فدات ای دلبر من یابن الزهرا
.
ای جان آقا
.
منتظر نشسته ، قلب بی قرارم
خوب میدونی آقا ، طاقت دوریتو ندارم
کاش بشه تموم شه ، شب و روز انتظارم
.
من سر این سفره ، عمریه مهمونم
تو هوامو داری ، من به تو مدیونم
.
این فاصله رو با هر قدمت کم کن آقا
بی تابه برای دیدن تو قلب دنیا
.
هستی تموم اهل زمین بین دستات
جبریل ملک خورشید فلک محو چشمات
.
ای جان آقا
.
تشنه ی نگاتم ، ماه آسمونی
دور تو بگردم ، توکه روزی مو می رسونی
ای عزیز زهرا ، به خدا خیلی مهربونی
.
راهشو کم کرده ، این دلِ سرگردون
توبیا امّیدو ، رو زمین برگردون
.
اقا به سر زلفت دلمو امشب بستم
من پشت در میخونه ی تو مستِ مستم
.
مردم به خدا از دوری تو ای دلدارم
فرزند علی واللهِ تو رو دوست دارم
.
ای جان آقا
جانان آقا