نمی دانم که می باشم، کجا بودم، کجا هستم
اگر عاقل، اگر دیوانه، خود را بر شما بستم
برانیدم، نخواهیدم، به عالم گفتم و گویم
که از جام شما سیراب و از جوی شما مستم
خطا دیدم، خطا کردم، از این در رو مگرداندم
نمک خوردم، نمکدان را شکستم، عهد نشکستم
اگر زنجیر خود را پاره کردم باز میگویم
الا ای جان زهرا من سگ کوی شما هستم
عجب نبود اگر در خردسالی یا حسین گفتم
که پیش از خلقت خود دست از غیر حسین شستم
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
السلام علی من دفنه اهل القری
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
گه خزانم گه بهارم یا حسین
هر چه دارم از تو دارم یا حسین
روز من تو، شب من تو، همه عمرم تو
تو چه کردی، که من از خواب و خوراک افتادم
سائل این درم و نوکر مادر زادم
بابی انت و امی همه اجدادم
همه دارند به پابوسی تو می آیند
طبق معمول من بی سر و پا جاماندم
حسین آه آه آه ...