قدم قدم داره دلم می زنه فریاد
با چشم گریون جلوی پنجره فولاد
خدا می دونه از خودم هیچی ندارم
هرچی که دارمو امام رضا بهم داد
یه روز نباشی من که بیچارم
هی گره وا می کنی از کارم
کرببلامو بده اینبارم
امام رضا خیلی دوست دارم
روبروی پنجره فولاد گوهرشاد
دیدم بابامو که روی خاک حرم افتاد
میگفت زن و بچه و خونه زندگیو
هرچی که دارمو امام رضا بهم داد
خوبیاتو نمی برم از یاد
به آبروی پنجره فولاد
کربلا چشمم به حرم افتاد
گفتم امام رضا خونت آباد
امام رضا خیلی دوست دارم