السّلام علی ساکن کربلا
بانی ماه غم، یابن خیرالنّسا
شد دوباره سیاه، رنگ پیراهنم
با نگاهت شدم محرم روضهها
میشوم دور تو، حاجی در طواف
کعبه من، شده خیمههای عزا
آمدم روسیاه؛ خسته از اشتباه
تا دوباره مرا، مادرت زد صدا
پای کار توام، داغدار توام
بد به حال کسیکه شد از تو جدا
گوشهی پرچمت، باز بستم دخیل
تا ابد اسم تو، ذکر مشکلگشا
ذرّهای تربتت، مرهم دردهاست
گوشهی هیئتت، هست دارالشّفا
وای! از آنلحظه که پیش چشماش نشست
شمر با خنده بر سینهات، بیهوا