کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر

جماعت ایستادند و امامت می کند حیدر

 

حساب دشمنِ حیدر که روز حشر معلوم است

میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر

 

اول و آخر حیدر فاتح خیبر حیدر

مولای همه عالم ضامن محشر حیدر

 

ابوالعجائب ما بنده تو صاحب

هم ظاهر و باطن حاضر و غائب

 

یا علی مولا علی علی مولا یا علی مولا

علی عَمار می خواهد علی تَمار می خواهد

 

جز این باشد ز دست ما شکایت می کند حیدر

تو بینا باش و رد پای حیدر را بجو در شهر

 

که با هر کور نابینا محبت می کند

ای علت باران ها ای فاتح میدان ها

آماده ی طوفانیم برپا همه گردان ها

 

حیدر کرار ای کابوس کفار

صف شکن پیکار قاهر القهار

 

حبل المتینی تو عین الیقینی

تو راه حقی و یعسوب دینی

 

یا علی مولا علی علی مولا یا علی مولا

 

شهیدا فتنه در خون تو تن شُست و نمیداند

به حکم من یَمُت با تو رفاقت می کند حیدر

شهیدا ای چراغ پیش رو امروز فهمیدم

 

که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر

کماکان مرتضی فزت و رب الکعبه می خواند

کماکان بین خون دارد عبادت میکند حیدر

 

عجب محراب خونینی دعایم کن که میدانم

قنوت شیعه را در خون اجابت میکند حیدر

 

اسدالله الغالب غالب کل غالب

نام تو سربند من علی ابن ابیطالب

 

ساقی کوثر ای فاتح خیبر

مظهر عدلی و طاهر و اطهر

 

فتح المبینی تو حصن حصینی

ای فاروق اعظم حق الیقینی

 

یا علی مولا علی علی مولا یا علی مولا



مطالب مرتبط