پیر می کنه داغ تو جوونو
چشم زد یک نفر زندگیمونو
دوشنبه بعد از ظهر
کشت حسن و خاک روی چادر
دوشنبه بعد از ظهر
اومدی خونه خاکی بود
هر شب تو خواب میگه که
ای مادر کبودم
نشناخته بودت اگر همراه تو نبودم
تو کوچه خوردی کتک من هم ایستاده بودم
زهرای من زهرای من ....
موی حسنت شونه نمیشه
این خونه دیگه خونه نمیشه
همش می افتی که
کی تو رو زد به من نگفتی که
آه از این مظلوم
بازم تو خونه رو گرفتی که
دیدم دیشب که می خوای پ
نماز شب بخونی
می پیچه درد تو تنت
تو سجده هات می مونی
موندی چیکار بکنی
با جانماز خونی
زهرای من زهرای من
بی طاقتمون می کنه امشب
پیراهنی که دادی به زینب
با گریه بیداری هوای گریه منو داری
با گریه بیداری حسین تو تشنه نمی ذاری
عاشورا ساعت سه تو می رسی به گودال
عاشورا ساعت سه پیش تن لگد مال
عاشورا ساعت سه تو دیگه رفتی از حال
عاشورا ساعت سه می افته از رو مرکب
عاشورا ساعت سه تنش رو کن مرتب
عاشورا ساعت سه برس به داد به زینب
مظلوم من مظلوم من.....