می سوزه پهلوی من
دیگه جونی نموند تو زانوی من
رنجوره بازوی من
ناسزا میگه نامرد تو روی من
کشته من رو دیدن این زندانبان یهود
بدجور زد که پایین چشمامو کرده کبود
وای مادر وای مادرم
--------------------------
هر شب گریونه چشام
برا روضه ی آقایی که بی سره
میگم هر شب به خودم
تخته پاره که از بوریا بهتره
قلبم مثل مادرم هی داره شور می زنه
می سوزم واسه حسین تو گودال بی کفنه
-----------------------------
تو مقتل می نویسن
همه اسبارو نعل تازه زدن
طوری غارت می کنن
که براش نمیذارن یک پیرهن
رو تل زینبیه خواهرش دلواپسه
همشون منتظرن تا مادرش برسه