ماه من از تو چه پنهان گاه یادت می کنم
ناخودآگاه است یا آگاه یادت می کنم
.
رد شوم از هر حسینیه محرم هم نبود
پیش تمثال و علم ، ای شاه یادت می کنم
.
گر کسی جایی نوشت: ” این آب آشامیدنی است “
با همین یک جمله ی کوتاه یادت می کنم
.
کودکم تب داشت دیشب شیر مادر را نخورد
نذر کردم تا شود شش ماه یادت می کنم
.
می روم وقتی به هر شهر و دیاری ای غریب !
سخت باشد گر سفر ، در راه یادت می کنم
.
هر زمان انگشتری تازه برایم می خرند
تنگ اگر باشد به دستم ، آه یادت می کنم
.
پیش چشم من سر ذبحی جدا گردد اگر
یاد من داده رسول الله ، یادت می کنم
.
گریه کردن در غمت را از رضا آموختم
از همین رو هشتم هر ماه یادت میکنم