آمدم سوی خرابات که آباد شوم
دیگر از بندگی غیر تو آزاد شوم
خاکسار در میخانه شدن شیرین است
چه نیازیست که من پیرو فرهاد شوم
آمدم تا ز تجلای جمال علوی
آنقدر مست شوم تا همه فریاد شوم
جرعه ای ده که به چشم دل من نور دهد
تا به دیدار جمال شهدا شاد شوم
تا نمردم به من از جام طهورا بچشان