سفرهی اشک دو ماهه ی عزا
جمع میشه روز شهادت رضا
نوکریمون قبوله ایشالا که
با محبت و عنایت رضا
اگه یکی از ما نبود
بقیه یادش بکنن سال دیگه تو روضه ها
اگه یکی از مانبود
بقیه یادش بکنن تو اربعین کربلا
اگه یکی از ما نبود
بقیه جاش بگن حسین حسین حسین نیابتا
اگه یکی از ما نبود
بقیه یادش بکنن تو روضهی امام حسن
مادر زهرا
تو شاهدی که کم نذاشته این نوکرتون
مادر زهرا
همهی هستیمو من میارم محضرتون
مادر زهرا
همهی زندگیمو دارم از منبرتون
«حسین وای ، حسین وای»
من همیشه مشتری اشکتم
بذا تا دنیا ملامتم کنه
همیشه میام در خونت آقا
تا که عشق تو هدایتم کنه
چرا خداحافظ بگم
وقتی که من شبایجمعه روضهخون غمتم
چرا خداحافظ بگم
وقتی که تو شبای سال دخیلاینپرچمتم
چرا خداحافظ بگم
منکههمیشهآب میبینمو بهتو سلام میدم
چرا خداحافظ بگم
من که تا یکعذابمیبینمو بهتو سلام میدم
نوکر باید
همیشه نوکری کنه تو شادی و عزا
نوکر باید
باشه پای رکاب حضرت خون خدا
نوکر باید
یه روزی جون بده آخر تو راه کربلا
«حسین وای ، حسین وای»
دو ماهه پیرهن سیاه تنم بوده
چهجوری در بیارم دل بکنم
نیتی کردم که تا آخر عمر
عزادار اون شه بیکفنم
مگه میشه یادم بره
آقای مارو تشنه توی کربلا سر بریدن
مگه میشه یادم بره
چهجوری از ساقی خیمه ها بال و پر بریدن
مگه میشه یادم بره
سر آقای ما رو کربلا به نیزهها زدن
مگه میشه یادم بره
که چطوری به روی بچههای مصطفی زدن
غارت کردن
تموم خیمههایی که بودش پر التهاب
غارت کردن
گهواره رو به پیش چشمای خون رباب
غارت کردن
خیمه های همه بچههای ابوتراب
«حسین وای ٬ حسین وای»