خواب دیدم که مردم

دیدم ملکی بود و گفت من ربک

گفتم الله گفت آری 

ای مسافر چه قبله ای داری

مکث کردم نگاه سردی کرد

گفت آیا جواب میدانی

کافری گبر یا مسلمانی

گفتم آری که من مسلمانم

قبله ام کعبه است میدانم

پنچ نوبت نماز میخوانم 

البته حج به جا نیاوردم

گفت آیا اسیر تردیدی

علتش چیست ترسیدی

باز گفتم که قبله ی سنگی

قسمت حج مستتیعان بود 

روزی مردمان ثروتمند 

کعبه را دیدن از امیران بود

کعبه کی روزی فقیران بود

کعبه ی من ولی در ایران بود

حج من گوشه خراسان بود



مطالب مرتبط