کویرم گرفتار گرداب نیل
خرابم چنان کعبه قبل از خلیل
منم سنگ راه همیشه ذلیل
خلاصه فقیرم دچارم علیل
رضا جان دخیلم دخیلم دخیل
برای تو باید که همواره گفت
مصمت قصیده غزلواره گفت
از اعجاز تو بانگ نقاره گفت
شنیدم که یک لال یکباره گفت
رضا جان دخیلم دخیلم دخیل