در تمام سال و شب که بر آن دل بسته ام
آن شب میلاد آقا جان و دلدارم رضاست
میشود دنیا گلستان مثل صحنش بین طوس
گر که لبخندی زند بر خاکیان شمس و الشموس
درد ما عشق است و عشق یار تاوانش خوش است
دل سپردن نزد جانان جان به قربانش خوش است
از سوی باب الجوادش که رسیدی خیره شو
دیدن آن گنبد زیبا و تابانش خوش است