مادرم نیست تکیه گاه محکمی دور و برم نیست
سایمو دیدن علی اکبرم نیست
سایه عباس بالای سرم نیست
حرم افتاد دستی که بریدنش با پرچم
دیدی راه حرمله به حرم افتاد
تنت آخر روی خاکا در هم افتاد
گودال تنگ و گرد و غبار و
گرمای تند و هرم هوا رو نمی بخشم
اون چکمه پوشو اون نیزه دارو
اون تیغ کند و اون ده سوار و نمی بخشم
گوشه قتلگاه جد من شاهده
پا به پای علی مادرم اومده
شمر بی چشم و رو دیده حال منو
داره می خنده و میبره گردنو
خولی و زجر و شمر و سنان و
اون ابن سعد و اون ساربان و نمیبخشم
ضرب لگد رو اون ضرب دست و
اون خنده ها رو اون مرد مست و نمی بخشم
روی سینش نشست میکشه خنجر و
می زنه بی حیا ضربه آخر و
مادرش شاهده می زنه دست و پا
پیش چشمای ما می زنه دست و پا