تو ز کودکي دائم محنت و بلا ديدي
با دو چشم معصومت ظلم بر ملا ديدي
راه شام طي کردي دشت کربلا ديدي
اهلبيت عصمت را زار و مبتلا ديدي
رأس جد خود را در طشتي از طلا ديدي
زير چوب بر لب داشت نغمه هاي قرآني
---
خيمه ها کز آتش سوخت سيدي کجا بودي
زير خارها خفتي بين عمه ها بودي
شايد اي عزيز جان زير دست و پا بودي
روي شانه مادر يا از او جدا بودي
يا به زير کعب ني در خدا خدا بودي
چار سال سنت بود با چنان پريشاني
---
نخل مهر تو کرده ريشه دردل شيعه
جاي تو نه در خاک است بلکه در دل شيعه
ميوه تولايت بوده حاصل شيعه
ديده روز و شب آزار در مقابل شيعه
سوز ميثمت گشته شمع محفل شيعه
گه به نظم و گه با اشک مي کند دُر افشاني