ای نخستین بارقه از شعله های کربلا
اولین سیمای روشن از صدای کربلا
ای نخستین خون چکیده روی خاک کوه سرخ
ای نخستین سر بریده در هوای کربلا
تو نخستینی که دیدی کربلای تشنه را
پیش از آن که ...کند موج بلای کربلا
صبح تنهایی و عصر غربتو ظهر عطش
ای سفیر دانش و دین در زمین جهل و کفر
ای شکوه نام تو بانگ رسای کربلا
پیش از آنکه کربلا باشد تو بودی
خون تو ریخت روشن بر زمین در ابتدای کربلا
ابتدای کربلا بودی و دیدی از نخست روی نیزه عشق را در انتهای کربلا