دم آخر دلش از غصه پره
که به هر بهونه گریه میکنه
روضه های کربلا را هر نفس
دوباره میخونه گریه میکنه
یادش نمیره حتی یک لحظه روز غارت
راه گلوشو بسته خاطره ی اسارت
دلش میسوزه با غم غریب عاشورا حسین
داره میخونه زیر لب سیدالعطشان یا حسین
میگه یادمه حوالی غروب همه سمت خیمه حمله ور شدن
یادمه که چند نفر مثل رباب زیر نعل اسبا