مسیر باغ دل من پر از هوای تو نیست 

میان خانه ی قلبم برو بیای تو نیست 

بغل نگیر مرا لابد اشتباه گرفته ای 

عوض شده است گدایت گدا گدای تو نیست 

چقدر منتظرم ماندی و صدات نکردم 

بمان دوباره به پای کسی که پای تو نیست 

بگو چه کار کنم تا که خون دل نخوری 

کنار کوچه و گذر نیا که جای تو نیست

کسی به خاطر تو گریه اش نمیگیرد 

به رغم این همه غم‌ ناله ای برای تو نیست

فدای سفره ی آنکه غذای شبه نخورد

همان فقیر که داخلش به جز عبای تو نیست

حساب کن چقدر میکند ضرر آن کس که در معامله فکر تو و رضای تو نیست

مرا مریض خودت کن شفا نمیخواهم 

در این زمان دوا بهتر از دوای تو نیست 

آقا جان اگر چه غرق گناهم مرا رها نکن

مگر که نوکریم از سر دعای نیست 




مطالب مرتبط