می‌آید ای دل، منزل به منزل
از دل صحرا، کاروان دل

کاروان آرام؛ قدری آهسته
ناقه‌ی زینب‌، جامانده در گل نشسته

سالار زینب! ياابن الزهرا

چشم مادرها، اشک دخترها
آه خواهرها، خود گواه است

کاروان گل با دو صد بلبل
عازم به‌سوی قتله‌گاه است

کسی ندیده ایّها النّاس
چنین شکوه و شور و احساس

امید باغبان و صد گل
پس از خدا به تیغ عبّاس

آید یک خواهر، با شش برادر
پشت سر قاسم، پیش رو اکبر

ناموس زهرا در دل صحرا
با برادرها می‌کند سفر

عجب عموی پرخروشی
چه می‌فروش و باده‌نوشی

ولی بدون او نماند
نه گوشواره‌ای نه گوشی

وای اگر هجران آید به میان
یا شود کمان یا بمیرد

وای از آن ماتم گر در این عالم
بین نامحرم جا بگیرد




مطالب مرتبط

بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش