شانههای تو، بنا بود که مرهم بشود
شیوهی مادریات، شهرهی عالم بشود
دست در دست تو باشند قمرها همگی
تار مویی نکند از سرشان کم بشود
آمدی فاطمه تا باز پس از فاطمهای
پشت یککوه به یک آینه، محکم بشود
تا که با چادر گلدار نمازت هربار
قامت یاس در این خانه، مجسّم بشود
چشمهای تو بیفتد به نگاه حسنت
سهمت از مادریات، بغض دمادم بشود
پسرت را سپر جان حسینت بکنی
تا مبادا که قد جان علی، خم بشود
آه ای امّبنین! با همهی مادریات
باید این خانه مهیّای محرّم بشود