و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر
نوشتم اول خط سیدی علی اکبر
.
خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر
خوشا به حال پسر یا خوشا به حال پدر
.
خوشا به حال هر آن کس که نام خادم داشت
علی رسید ، جهان شاهزاده لازم داشت
.
و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی
که برد نام علی را به هر مناره علی
.
علی ست وارث والایی و وقار علی
به دست اوست برازنده … ذوالفقار علی
.
حسین بر لبش الله اکبر آورده
خدا برای جهان باز حیدر آورده
.
به سینه مُهر ” انا فاطمی نسب ” دارد
زمان زمان تبراست ، پس غضب دارد
.
به انتقام ، سر از دشمنان طلب دارد
همیشه نعره ی یا فارس العرب دارد …
.
علی کنار ابالفضل مثل جان و تن اند
بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن اند
.
اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد
اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد
.
قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد
ولی مقابل زینب همیشه زانو زد
.
حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت
اگر نبود … ، علمدار من رفیق نداشت
.
میان کرببلا خواست تا نشان بدهد _
_ علی شده ، که برای حسین جان بدهد
.
چرا بهانه به دست حرامیان بدهد
نخواست تا به امان نامه ها امان بدهد
.
نظام لشکر خودکامه را به هم می زد
همین که دور و بر خیمه ها قدم می زد