شعبان گذشت و حال دلم روبراه نیست

در کوله‌بارِ زندگی‌ام جز گناه نیست

 

سوگند بر حقیقتِ سِیر و سلوکِ عشق

چون من در این طریق، کسی روسیاه نیست

 

عمرم به غفلت و ضررِ معصیت گذشت

کارم به غیرِ ناله و اندوه و آه نیست

 

آخر چگونه واردِ ماهِ خدا شوم؟

بیچاره را به خانه‌ی محبوب، راه نیست

 

یا رب مرا به حُرمت شاه نجف ببخش

جز خانهء علی که مرا سرپناه نیست

 

پرونده‌ام سیاه، ولی در دلم به جز

عشقِ شهیدِ تشنه‌ی در قتلگاه نیست



مطالب مرتبط