دم افطار که میشه تشنه میشم
دل مادرم برام آب میشه
مادرم به دست من آب میده
دل من برا تو بیتاب میشه
مادرت کجا بود
یه آب دستت بده یا اباعبدالله
مادرت کجا بود
که تشنه ای اینقده یا اباعبدالله
یاد آشفتگی موهات
دل عالمو به شور انداخت
بوی نون تازه ی افطار
منو یاد اون تنور انداخت