بین این شب تار، دشت کربلا سوخت

کلّ خیمه‌ها سوخت

خیمه‌ی علمدار، بین شعله‌ها سوخت

پیش چشم ما سوخت

 

بین خیمه‌ها مُردم؛ کنار تو، زمین خوردم

رفتی و بدون تو، کی گفته من کم‌آوردم

 

دنبالم به صحرا، بچّه‌هارو بردم

صددفه شمردم

تا که زیر لب‌هام، اسمتو آوردم

تازیانه خوردم

 

وقتی خیمه غارت شد؛ به ما بی‌تو، جسارت شد

رفتی و سه‌سالت هم، مهیّای اسارت شد

 

رفتی و ندیدی آه مادرارو

اشک دخترارو

پیششون به نیزه می‌زنن سرارو

رأس لاله‌هارو

 

این همه زن و دختر؛ من تنها، بیا مادر

می‌کشه منو آخر، غم چادر؛ غم معجر

 

پیکرش تا جداجدا می‌شد

کار زینب، خداخدا می‌شد

 

آیه‌ی محکم کتاب خدا

زیر خنجر، هجاهجا می‌شد

 

رووی آن تن که جای بوسه نداشت 

زخم تازه، چگونه جامی‌شد؟

 

کشتن او که قیل‌وقال نداشت

به‌خدا بی‌سر و صدا می‌شد

 

تا که می‌خواست پاشود از جا

استخوان شکسته، تامی‌شد

 

پیرها با عصا، ته گودال

به تنش می‌زدند تا می‌شد

 

پیکرش را که زیرورو کردند

زخم‌ها، تازه داشت وامی‌شد

 

کاش پیش از رسیدن زینب

شمر از رووی سینه، پامی‌شد

 

او که جان جهان به قربانش

داشت قربانی از قفا می‌شد

 

مثل دل‌کندن حرم از او

سر، مگر از تنش جدا می‌شد؟!

 



مطالب مرتبط

مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش