دستی بگشایید به امداد گداتان
رحمی بنمایید به این بی سر و پاتان
اشکی بفشانید بر این مرده ی احساس
تا زنده شود از اثر فیض دعاتان
دیگر رمقی نیست در این پای شکسته
مانده دل من منتظر دست عطاتان
لطفی، کرمی، گوشه ی چشمی بنمایید
بر گوشه نشینانِ قدیمی سراتان
یک بار بیایید به دیدار کسی که...
یک عمر غریبانه نموده ست صداتان
هر چند شبیه شهدا نیست لیاقت!
تا اینکه دل و دیده نماییم فداتان...
شرمنده! ببخشید که در بازی دنیا
افتاد شبی از لب ما سوزِ نواتان
« ما خانه به دوشان، غم سیلاب نداریم»
تا تکیه نمودیم به دستان وفاتان
ما را برسانید شبی مشهد دلدار
داریم به دل عشق غریب الغرباتان
منّت بگذارید که گردد به نگاهی
دل های خراباتی ما کرببلاتان