ای دل! امشب بیشتر بی‌تاب باش

محو آقازاده‌ی ارباب باش

 

عزم میدان کرد،؛ آقا نه نگفت

هستی‌اش می‌رفت امّا نه نگفت

 

چندگامی پیش بابا، راه رفت

از حرم، ممسوس ذات‌الله رفت

 

داغ او، صبر از مقاتل می‌برد

از حرم، یک کاروان دل می‌برد

 

در بیابان، گوهری نایاب خواست

ساحلی آمد ز دریا، آب خواست

 

آمد از بابا بگیرد توشه را

رفت تا برپا کند شش‌گوشه را

 

پلّه‌پلّه، عرش را طی می‌کند

مرکب پرواز را هی می‌کند

 

در دل میدان، پیمبر آمده

یا جوانی‌های حیدر آمده

 

در میان معرکه، می‌تاخت او

کربلای خویش را می‌ساخت او

 

چشم در چشم خدا، تکبیر زد

زیر شمشیر غمش، شمشیر زد

 

از رکاب حق، نگین افتاد؛ وای

زاده‌ی لیلا، زمین افتاد؛ وای

 

موج خون، بر تارک افلاک ریخت

تکّه‌تکّه، آسمان بر خاک ریخت

 

داغ لیلا را نمی‌فهمیم ما

ارباًارباً را نمی‌فهمیم ما

 

نیزه هم، هم‌دست با شمشیر شد

تا حسین آمد کنارش، پیر شد

 

سنگ‌ها چشمان او را بسته بود

لخته‌خون، راه گلو را بسته بود

 

صحنه‌ها رد می‌شود از خاطرم

روضه‌خوان بیت داغ نیّرم

 

این بیابان، جای خواب ناز نیست

ایمن از صیّاد تیرانداز نیست

 

اشبه‌النّاس نبی! اعجاز کن

بار دیگر، چشم خود را باز کن

 

لب به‌روی زخم آن پیکر گذاشت

آتشی بر آتش دیگر گذاشت

 

تازه این‌جا، روضه را آغاز کرد

آن‌زمانی که عبا را باز کرد

 

باز پروانه، فدای شمع شد

قامت او در عبایی، جمع شد

 

آیه‌های هل أتی، تقطیع شد

کربلا، تنها علی تشییع شد

 

عشق، بی‌پرده به جولان آمده

از حرم، زینب به میدان آمده

 

از مصیبت‌های او، جان‌ بر لب است

هرچه دارد کربلا از زینب است



مطالب مرتبط

مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش