نمردم آخر سر تو رو رو نیزه دیدم
پی تو روی خار دویدم
چیا از حرمله شنیدم
رگاتو دیدم
یه عده نابلد بُریدن
چرا سرت رو بد بریدن
سنان که نیزه زد بریدن
زیر مرکب افتادی
پیش زینب افتادی
بی عبا و عمامه نامرتب افتادی
ای حسینم واویلا ، ای حسینم واویلا
یکی تنت رو با نیزه از زمین بلند کرد
جلو چشام بگو بخند کرد
به حلقومت یه نیزه پر کرد
تو اون شلوغی ، چطور لباس تو در اومد
دیدم که شمر کافر اومد
با چکمه روی منبر اومد
با خدا توی مقتل سوز و سازت رو دیدم
وقتی سر جدا میشد چشم بازت و میدیدم
ای حسینم واویلا، ای حسینم واویلا
مگه نگفتم به دست نکن انگشترت رو
محکم بپوشون پیکرت رو
ببین تو حال خواهرت رو
تا ابن اشعث رسید تو اون برو بیا زد
به پیکر تو با عصا زد
برا رضایت خدا زد
هر کی هرچی دستش بود بر جنازه ای میزد
بر چهل تا پای اسب نعل تازه ای می زد
اجتمع الناس تورو قربة الی الله کُشتن
حسین وای ، وای ، وای ، حسین ، وای، وای ، وای