در خونت یه گدای سر راهی اومده
با دو دست خالی و با رو سیاهی اومده
اون گدا که حالا از همه بریده
شهرو گشته تا دره خونت رسیده
شهری که تو هر کوچش بوی شهیده
درو وا کن درو واکن به گدات یه نیم نگاه کن
منو این شبای رحمت راهی کرب و بلا کن
رو به قبله ام ولی انگار توی بین الحرمینم
بذار رو راست بگم اصلا خیلی دلتنگ حسینم
یا الهی یا الهی
به گداهای حسین یه نیم نگاهی
خدایی کردی و از من بندگی که ندیدی
دست خالیمو گرفتی و دلم رو خریدی
حالا که گدا رسیده سر به زیر و
کوله باری که آوردو بگیر
از لبم نگیر دم انا الفقیرو
گله دارم گله دارم گره افتاده به کارم
غرق در چاه گناهم شده سنگین کوله بارم
پره از عطش که میشم پره از یه قلب بی تاب
تشنه میشم و میفتم یاد شیش ماهه ی ارباب
یا الهی یا الهی
به گداهای حسین یه نیم نگاهی