از کربلا دریای اشکام، رسیده تا مدینه
ذکر روو پرچم حرمش، یا زینالعابدینه
اشکش پیچیده توو ضریح رقیّه و سکینه
کتیبهی حرم اباالفضل، یا زینالعابدینه
خدا بهشتو به عاشقا داد
با گریههای امام سجّاد
ناموس شیعه، اشکای داغدیدهترین امامه
اشکایی که یادگار راه کربوبلا تا شامه
اونکه جهاد عمّشو با قدّ خیمده دیده
جون دادن خواهرشو پیشِ سر بریده دیده
تب و اسارت؛ سنگ از رووی بام
بازار کوفه؛ خرابهی شام
هنوز دم آخر توو گوشش صدای ذوالجناحه
انگار خودش دوباره میونِ گودال قتلگاهه
یاد لب خشک حسین روو لبش شهادتینه
دوباره زمزمهی روو لبهاش، ای بیکفن حسینه
شهید عطشان؛ شهید بی سر
سالار زینب؛ غریب مادر