غارت زده منم که ز کف داده صبر را
با دست خویش کنده برای تو قبر را

غارت زده منم که تو را خاک می کنم
 تابوت را ز خون تنت پاک می کنم

غارت زده منم چه کنم با جنازه ات
ای وای ریخته به زمین خون تازه ات

غارت زده منم که ز داغ برادرم
 می ریزم از کنار تنش خاک بر سرم

غارت زده منم که ز آغوش بسته ات
 می گیرم آه چادر خاکیّ مادرم

من را به داغ قتل تو غارت نموده اند
 نه کربلا و کوفه نه در شام دلبرم!

داغی که رفتن تو روی سینه ام گذاشت
 والله هست سخت تر از غارت حرم

تشییع روز با من و تو سازگار نیست
 تا شب تو را به جانب قبرت نمی برم

 



مطالب مرتبط

شیر مردان عرصه های بلا
شیر مردان عرصه های بلا

چهار شنبه, 07 مهر 1400

پخش