بی‌رمق بود و تا تکان می‌خورد

به تنش، نیزه و کمان می‌خورد

 

وقتی افتاد، دوره‌اش کردند

چه لگدها از این‌وآن می‌خورد

 

هرکسی خسته بود، عقب می‌رفت

بدن خسته، هم‌چنان می‌خورد

 

همه رفتند؛ شمر، ول‌کن نیست

شمر تا رفت؛ از سنان می‌خورد

 

زیر لب گفت: آب آب؛ امّا

چکمه‌ها بود بر دهان می‌خورد



مطالب مرتبط

مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش