مجنون اسیر توست نه لیلای دیگری
دارد جهان عشق تو دنیای دیگری
از چشم تو نگاه طلب کرده ام ، همین
در من نبود و نیست تمنای دیگری
افتادم از طفولیت خود به پای تو
بوسه نبرده ام ، طرف پای دیگری
تنبیه کن مرا تو اگر غیر حرف تو
روی زبان نشست الفبای دیگری
دل خانه ی تو بود ، خرابش بکن اگر
غیر از غم تو گشت ، پذیرای دیگری