چشماشو بسته

پایین بستر همسرش زهرا نشسته

میپرسن از هم بچه‌ها با حال خسته

پهلوی زخمی سخته یا فرق شکسته؟

داره تمومِ/ روزای عمرش

پیش نگاهش/ مرور میشه

داره میبینه/ هنوز میسوزه

اون خونه‌ای که/ توو آتیشه

دارن می گن/ دیوار و در یک صدا

بمون علی جان

کجا میری/ ای زخمیِ کوچه‌ها!

بمون علی جان

 

بابام علیه

اصلا دلم می‌خواد برا بابام بمیرم

امشب من از پیش علی جایی نمیرم

جای علی روی سرم قرآن می‌گیرم

وقت مناجات/ میخونی آروم

هی زیر لبهات/ بفاطمه

داری خدا رو/ میدی قسم به

بازوی زهرات: بفاطمه

قدر تو رو/ نمیشناسه هیچکسی

ای شاه عالم

به داد ما/ گنهکارا می‌رسی

ای شاه عالم

 

چشمای عباس

خیره به بابا مونده و اشکاش روونه

بابا وصیت‌نامه شو داره می‌خونه

عباس من! برادرت تنها نمونه

خیلی عزیزه/حسین مظلوم

برای زهرا/برای من

دارم می‌بینم/ بچه م رو خاکِ

غم سرگذاشته/ خدای من!

حسینمو/رو نیزه‌ها می‌زنن

با سنگ کینه

هموناکه/ فاطمه ام رو زدن

توی مدینه



مطالب مرتبط