روی نیزه ها
داری می کشی منو شاه سرجدا
داری قرآن می خونی ای خون خدا
روی نیزه ها
اینه قسمتم
تو روی نیزه ای و خم شد قامتم
با چشای بسته ی تو هم صحبتم
اینه قسمتم
گریونه چشام
می بینی که ساربان همراهه باهام
به گلوی پاره ی تو میدم سلام
گریونه چشام
دارم یک سوال
چقدر رو صورتت افتاده هلال ؟
تو رو کشتن چطوری تو قحط الرجال؟
دارم یک سوال
تنها کشتنت
با لب تشنه توی صحرا کشتنت
تو رو پیش چشمای زهرا کشتنت
تنها کشتنت
راحت کشتنت
تو رو بی کفن توی غربت کشتنت
سر حوصله سر فرصت کشتنت
راحت کشتنت