سفره دارد جمع میگردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبهها دارم خجالت میکشم
یا رب این شرمندهی غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
دستِ خالی آمدم، با دستِ خالی میروم
یا کریم! این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بندهات را حفظ کن
خوب و بد، درهم بخر، ای یار! ما را عفو کن
جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطنهای علی موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار، یا ربّ الحسین
جان اربابم بیا این بندهها را عفو کن
بودهام این روزها مصداق فَابک للحُسین
گریهکنهای غم کرببلا را عفو کن
جان آنکه دست و پا میزد به زیر تیغ و تیر
حُرّ توبه کردهی بی ادعا را عفو کن