دلم از خرابه دیگه خونه امشب
مزاحم شدم من برا عمه زینب
میسوزم تو این تب
صورت من کبوده و زرده
حرف دلم گلایه و درده
یه دختر شامی رو دیدم که
روسری منو سرش کرده
یه دنیا درد دل دارم بابا
از اون شب سرد توی صحرا
موی سرم سپیده و قدم
شده شبیه مادرت زهرا
(آه بابا آه بابا)
دعا کن بمیرم برم از خرابه
برای همیشه سه سالت بخوابه
که موندن عذابه
دوری تو طاقتمو برده
دیر برسی دختر تو مرده
تموم راه شام و بازارو
عمه به جای من زمین خورده
تو این خرابه نفسم تنگه
چرا رو لبهات اثر سنگه
راستی تو بازار حراجی ها
دیدم سر خاتم تو جنگه (2)
(آه بابا آه بابا)
یکی نیست بپرسه گناهم چی بوده؟
چی بوده که رنگم پریده کبوده
تو آتیش و دوده
نگفتی که سه ساله جون میده
واسه تصدق یکی نون مونده
خسته شدم بسکه تو این بازار
یکی همش ما رو نشون میده
جای طناب مونده رو گردنها
حتی حیا نکردن از زنها
از روی ناقه افتادم گفتم
الهی هیچ زنی نشه تنها
(آه بابا آه بابا)