ای خدا بنده ای گنه کارم
تو بیا خسته از گناهم کن
خودم از حال خود خبر دارم
رو سیاهم ولی نگاهم کن
زنده ام بی ثمر ولی روزی
خاطراتم ز یاد خواهد رفت
پرده از کار من تو برداری
آبرویم به باد خواهد رفت
آه از آن لحظه های شومی که
روی خود را سیاه میکردم
تو به حالم نگاه میکردی
پیش چشمتت گناه میکردم