مرغ باغ ملکوتم که شکسته‌ست پرم
 ریخته دست زمان خاک یتیمی به سرم
 
 چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم،
 در همین فاصله از زندگی مختصرم
 
 چند روزی‌‌ست که از حال دلم بی خبری
 چند روزی‌ست که از حال سرت بی خبرم
 
 شانه‌ی سنگ شده جایِ سر دختر تو
 جایِ آغوش تو ای کوه‌ترین مرد حرم



مطالب مرتبط