تو طبیب دل بیمار منی

سید و سرور و سالار منی

ابوفاضل مدد

تن من شعله ور از اتش عشق

تو شفای تن تب دار منی

ابوفاضل مدد

کودکان در حرم افروخته اند

چشم امید و به من دوخته اند

بسکه گفتند عمو تشنه لبیم

به خدا قلب مرا سوخته اغند

شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان

پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و

با رقم و با رمق اندر لقب او ماه بنى هاشم و عباس

علمدار و سپه دار و جهانگير و جهانبخش و دگر نايب و سقا

ديد كاندر حرم خسرو خوبان شده بس ناله و افغان

و پر از شيون طفلان همه شان سينه زنان نوحه كنان موى پريشان

دل بريان سوى عباس شتابان

كه عموجان چه شود جرعه آبى برسانى

به لب سوختگان كز عطش آتش بگرفته گلوى ما

 



مطالب مرتبط

ای عهده دار مردم بی دست پا حسین
ای عهده دار مردم بی دست پا حسین

چهار شنبه, 15 تیر 1401

پخش
یه کنج از حرم بهم جا بده
یه کنج از حرم بهم جا بده

پنج شنبه, 05 اسفند 1400

پخش
دلشوره شیرین
دلشوره شیرین

شنبه, 03 مهر 1400

پخش
این خیمه به اون خیمه
این خیمه به اون خیمه

چهار شنبه, 24 شهریور 1400

پخش