ای روزهای تار ! ای شب‌ های دور از ماه

ای بیقراری‌ های دائم با دلم همراه

ای بغض‌ هایی که می آیید از سفر ناگاه

باری اگر شوق سفر دارید بسم الله

 

ای بغض‌ های بی قرار روز و شب‌ هایم

من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم

 

هر چند گریانم تبسم می‌ کنم امشب

بی‌تاب ، رو بر جانب قم می‌ کنم امشب

در کوچه‌ هایش خویش را گم می‌ کنم امشب

انگار با زهرا تکلم می‌ کنم امشب

 

در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست

با قم نمایی دیگر از آن آشنا پیداست

 

ای آشنای بیقراری‌ های این مردم

با تو رسیده تا مدینه پای این مردم

رنگ حقیقت یافته رویای این مردم

یا فاطمه ! یا حضرت زهرای این مردم

 

ای حامی امروز من فردا مرا دریاب

یا فاطمه ! در حشر ، چون دنیا مرا دریاب

 

اما جدا کن شاعر از غم حال دفتر را

بشنو صدای خنده ی موسی بن جعفر را

دریاب شور اشک‌ های شوق مادر را

حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را

 

معصومه خانم چشم تا وا می‌ کند امشب

دیده به رخسار رضا وا می‌ کند امشب

 

آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد

پیچید یاس و باز هم عالم معطر شد

شأن نزولش آیه‌ های سبز کوثر شد

امروز در تقویم شیعه روز دختر شد

 

بانوی عالم حفظ کن دنیا و دینم را

دریاب خانم ! دختران سرزمینم را

 

در خاک مرده بذرهای علم می‌ کاری

فیض حضورت در تمام حوزه ها جاری

در سایه ات دفنند عالم های بسیاری

گلپایگانی ، حائری ، علامه ، خوانساری

 

شاگردهای مکتبت استاد افلاکند

صدها چو بهجت در جوار تربتت خاکند

 

آه ای کریمه ای ملیکه عمه ی سادات

با کوله باری آمدم لبریز از حاجات

با دست خالی آمدن از پیش تو هیهات

پس باز قسمت کن که مثل اغلب اوقات

 

تا که به زودی زائر صحن رضا باشم

آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم



مطالب مرتبط