نشسته ام بنویسم حرم ، حرم … بانو
چه خوب شد که دوباره کبوترم بانو
نشسته ام بنویسم مرا به قم ببری
دو هفته ای شده اصلاً نمی پرم ، بانو
نشسته ام بنویسم ، مرا رها نکنی
که بی تو راه به جایی نمی برم ، بانو
مسیح نیز مریض مرا علاج نکرد
ولی به لطف تو امروز بهترم ، بانو
امام زاده ی موسی بن جعفری ، خانم
غلام زاده ی موسی بن جعفرم ، بانو
سلام بانوی خیرات ، بانوی برکات
هزار بار بر این خیر مقدمت صلوات
به شرط آن که فدایت شوند سر دادند
به شرط آن که برایت شوند ، پَر دادند
شفیعه ی همه ! مدیون چادرت هستیم
به لطف توست به ما سایه ای اگر دادند
تمام حاجت خود را نوشتم و بعداً
حساب کردم و دیدم که بیشتر دادند
قدم گذاشتی و یک نفس زدی و سپس
به علم حوزه ی علمیه ها اثر دادند
چهار امام نوشتند احترام تو را
شکوه نام تو را ، جلوه ی مقام تو را