قدم قدم داره دلم میزنه فریاد
با چشم گریون جلوی پنجره فولاد
خدا میدونه از خودم هیچی ندارم
هرچی که دارمو امام رضا بهم داد
خوبی هاتو نمیبرم از یاد
به آبروی پنجره فولاد
کربلا چشمم به حرم افتاد
گفتم امام رضا خونه ات آباد
امام رضا خیلی دوست دارم ...
روبروی پنجره فولاد گوهرشاد
دیدم بابامو که روی خاک حرم افتاد
میگفت زن و بچه و خونه زندگیمو
هرچی که دارمو امام رضا بهم داد
یه روز نباشی من که بیچارم
هی گره وا میکنی از کارم
کرببلامو بده این بارم
امام رضا خیلی دوست دارم
امام رضا خیلی دوست دارم ...
بابام بهم گفت که همیشه باشه یادت
فقط امام رضاست که میرسه به دادت
کرببلای اربعین و عرفه ام رو
بده بهم امام رضا جون جوادت
با یه سلام که داد بهت از دور
شفا گرفت هم کر و لال هم کور
موقع رفتنم بیا آقا
شبیه سلمانی نیشابور