یکی یکی تو روضههات، موهام سفید شد
با هر کسی رفیق شدم، رفت و شهید شد
اما نمیشه دمی از تو ناامید شد
فقط تو میدونی و بس، میخوام رهاشم از قفس
اگه میگم با هر نفس، هواتو کردم
بغضه همش توی صدام، چقدر برم چقدر بیام
آخه چجور بگم برات، دورت بگردم
در کنار این شهیدا، من ندارم جز آه حسرت
قسمتم کن این شب قدر، یا زیارت یا شهادت
ای جان جان آقا...
شب های جمعه حضرت زهرای اطهر
آید به دشت کربلا دل خون و مضطر
گوید به ناله یا حسین غریب مادر
فدات بشه مادر تو تشنه بریدن سر تو
لباس و انگشتر تو بردن عزیزم
هر هفته می زنم صدات تو روضه یا تو کربلا
چجوری آخر در عزات من اشک نریزم
یا بنی نور عینی قتلوک ما عرفوک
و من الماء منعوک ذبحوک ذبحوک
ای جان جان آقا ....