عاشورا پایانی نداره
کربلا دائِم برقراره
هَل مِن ناصِر بازم بلنده
بِسمِ الله هر کَس پای کاره
عاشورایی بودن آسون نیست
راهی غیر از تقدیمِ خون نیست
باید مثلِ عابِس مجنون شد
مردِ این صحرا جُز مجنون نیست
سینه سِپَرِ تواَم اَبا عبدالله
دنبالِ سَرِ تواَم اَبا عبدالله
از روزی که تشنه کُشتَنِت رو خاکا
من خون جگر تواَم اَبا عبدالله
ای شاهِ غریب، حسین اَبا عبدالله...
تسبیحِ بعد از هر نمازم
کربلات قبلهی نیازم
با غیر از تو کاری ندارم
دنیامو با عشقت میسازم
حقیقت اینه و جز این نیست
دنیای بی عشقت شیرین نیست
هَل اِلدین اِلا الحُب یعنی که
بی عشق تو دین حتیٰ دین نیست
تو بغضِ صدامی یا اَبا عبدالله
ذکرِ نفسامی یا اَبا عبدالله
ای کشتهی عشقِ حضرتِ صدیقه
بارونِ چشامی یا اَبا عبدالله
ای شاهِ غریب، یا اَبا عبدالله